تفاوت نیمرو درست کردن توسط دخترها و پسرها
دو کلمه حرف حســـــاب
درباره وبلاگ


منم و یه کوله بار خاطره... شیرین و تلخ کنار هم... می نویسمشون... تا یادم نره چطور میشه خندید و چطور میشه اشک ریخت... می نویسم تقدیم به تو که نمی دانم در خاطرت می مانم یا برایت خاطره می شوم...؟

پيوندها
سکــــــس
s.e.x.y
الناز

تا شقایق هست زندگی باید کرد
خوش تیپ ترین ها
جیگرم
At!-T.N.T
هالیوود و کره ای
بیمه=آسایش
بهترین و جدیدترینها از سلبریتیهای دنیا
آب باش
دانلود کلیپ و عکس رقص های ورزشی- باله
افسانه عشق
عکس های دیدنی
مطالب قشنگ
سوژه خنده
آدم زمینی
بزرگترین مرجع دانلود رایگان
تازه چه خبر؟
راهنمای بیمه
دلـــ ِ دریـــ ـــــ ـــایی منـــ
زیر بــ ــارانـــ بیا قدم بزنیم
روی بال قاصدک
با لبخند وارد شوید
√♥♥♥✿ ?! LOVE ✿♥♥♥√
دهکده سرگرمی
دانلود موزیک های جدید
دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم
بیمه عمروتامین آتیه بیمه پاسارگاد
★متن های غم تنهایی-عاشقانه-معما-داستان های کوتاه★
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه





سیروان خسروی


آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 96
بازدید کل : 54161
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 68
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
مهرانا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 18 تير 1390برچسب:, :: 8:32 :: نويسنده : مهرانا

پسرها

توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن

توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن

ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن

توی ماهیتابه روغن میریزن

توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن

یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن

چند تا فحش میدن

 

دنبال کبریت میگردن

با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره

ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!

ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن

تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن

چند تا فحش میدن و لباس میپوشن

میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن

تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن

روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن

تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن

دنبال نمکدون میگردن

نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن

دنبال کیسه ی نمک می گردن و بالاخره پیداش می کنن


نمکدون رو پر از نمک میکنن

صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون

نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن

بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه

چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن

توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن

با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن

صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون

سریع برمیگردن توی آشپزخونه

تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن

ماهیتابه رو میندازن توی سینک

دنبال ظرفهای مسی میگردن

قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن

چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن

یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن

چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن

یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه

روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن

چند تا فحش میدن و بلند میشن

نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن

قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن

چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن

با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن

پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن

نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون می خورن و چند تا فحش میدن